حافظان ولایت

پایگاه خبری حافظان ولایت

مادر پس از آزادی از زندان

احمدپیری | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ق.ظ | ۰ نظر

 به گزارش حافظان ولایت عمد مشهد رسید که نشان می داد عامل یک جنایت مسلحانه در شهرکوار به مشهد گریخته است.»قاضی سیدجواد حسینی« با دریافت این نمابر، دستور داد تا کارآگاهان ادارهجنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی رصدهایپلیسی و اطلاعاتی را برای شناساییو دستگیری متهم فراری در دستور کار قرار دهند.با توجه به اهمیت ماجرا و به دستور سرهنگ کارآگاه حسین بیدمشکی)رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی( گروهی از کارآگاهان زبده، بلافاصله در یک جلسه اضطراری شرکت کردند و با راهنمایی ونظارت مستقیم رئیس پلیس آگاهی، شیوه های شناسایی و دستگیری وی مورد بررسی های دقیق قرار گرفت و بدین ترتیب عملیات کارآگاهان در مناطق احتمالی تردد وی مانند مسافرخانه ها و محل های اسکان غیرمجازمتمرکز شد.هنوز 24 ساعتاز رصدهای اطلاعاتی پلیسنگذشته بود که کارآگاهان با ردیابی های اطلاعاتی به محل اختفای متهم فراری رسیدند اما تحقیقات نشانداد فرد مورد نظر پلیس بهدلیل وخامت حالش به بیمارستان امامرضا )ع( مشهد منتقل شده است. با کسب این اطلاعات و با صدور دستور شبانه از سوی قاضی حسینی، کارآگاهان عازممرکز درمانی شدند و این گونه حلقه های قانون بر دستان جوان 30ساله ای که متهم به قتل مادرش بود، گره خورد.بنابراین گزارش، صبح روز گذشته متهم به جنایت مسلحانه درحالیدر جایگاه متهمان در شعبه 211دادسرای عمومی و انقلاب مشهد نشست که مدعی بود از قتل مادرش عذاب وجدان گرفته است.»علیرضا«)متهم( پس از آن به سوالات قضایی قاضی ویژهقتلعمد پاسخ داد.وی در گفت وگویی کوتاه به خراسان گفت: 10سال قبل به خاطر شرکت در یک سرقت مسلحانهدستگیر و راهی زندان شدم و 3ماه قبل که مدت محکومیتمبه پایان رسید از پشت میله ها رهایی یافتم و به جامعه بازگشتم ولی از همان روز آزادی باز هم به دنبال مواد مخدر رفتم و دوباره استعمال مواد را شروع کردم.حدود 18 روز قبل از این حادثهبود که خانواده ام مرا به مرکز ترک اعتیاد معرفی کردند تا حداقل مصرف مواد را کنار بگذارم این درحالی بود کهمن در این مدت به خاطر مصرف انواع قرص ها نمی توانستم حتی یک ساعت بخوابم به همین دلیل هم از مرکز ترک اعتیاد بیرون آمدم تا این که صبح دهم شهریور اسلحه شکاری دو لول را برداشتم تا به باغی برومکه روبه روی منزلمان قرار داشت اما مادرم مقابلم ایستاد و گفت: اجازه نمی دهم بروی! من که از این کار مادرم به شدت عصبانی شده بودم سعی کردم او را از خودم دور کنم ولی مادرم دستبردار نبود چرا که می ترسید حادثه ناگواری رخ دهد.کشمکش بین من و او ادامه داشت تا این که من در حالت عصبانی گلوله ای هوایی شلیک کردم اما نمی دانم چگونه گلوله به مادرماصابت کرد و خون آلود نقش زمین شد. همسایگان که با صدای شلیک گلوله به محل آمده بودند بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند اما به خاطر این که حال مادرم به شدت وخیم بود او را داخل خودروی آژانس تلفنی که در همان محل بود گذاشتند و به بیمارستان بردند.من هم که ترسیده بودم اسلحه را داخل حیاط انداختم و به شیراز گریختم در آن جابود که فهمیدم مادرم جان خود را از دست داده است و من از ترس دستگیری از شیراز به اصفهان و قم و تهران رفتم و ازآن جا به مشهدآمدم.متهم به جنایتمسلحانه ادامه داد: چون می ترسیدم در مراکز اقامتی مجاز شناسایی شوم به همین خاطر در یکی از منازل اجاره ای مخفی شدم ولی عذاب وجدان رهایم نمی کرد و آرامش روحی خودم رااز دست داده بودم.این گونه بود که تصمیم بهخودکشی گرفتم و با خوردن مقدار زیادی قرص سعی کردم خود را از این عذاب روحی رهاکنم ولی اطرافیان که متوجه وخامت حالم شده بودند مرا به بیمارستان رساندند.به دنبال اعترافاتصریح متهم در حضور مقام قضایی، وی با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اعزامی از شهر»کوار« قرار گرفت تا برایادامه رسیدگی به پرونده جنایی راهی دادسرای »کوار«شود.خبر حوادث

  • احمدپیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی